دانلود رمان رمان سکوت تلخ اثر پانیذ میردار و الناز دادخواه

دانلود رمان رمان سکوت تلخ اثر پانیذ میردار و الناز دادخواه

دانلود رمان رمان سکوت تلخ اثر پانیذ میردار و الناز دادخواه کیفیت 320

دانلود رمان رمان سکوت تلخ اثر پانیذ میردار و الناز دادخواه pdf

نام رمان : رمان سکوت تلخ

نام نویسنده : پانیذ میردار و الناز دادخواه

ژانر رمان : پلیسی , عاشقانه , معمایی

تعداد صفحات رمان : 1288

ملیت نویسنده رمان : ایرانی

دانلود رمان سکوت تلخ اثر پانیذ مـیردار و الناز دادخـواه به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم

داستان دخترکی به اسم نیکـا که جسد خـونین خـواهرش را در یک شب سرد پاییزی درب منزلشان مشاهده مـی کند و زندگیش با دیـدن بدترین صحنه عمرش تغییر مـی کند و تصمـیم مـیگیرد که انتقام خـواهرش را بگیرد …

خلاصه رمان سکوت تلخ

اونقدر به بخار فنجون نگـاه کردم که نفهمـیـدم کی چشم هام سنگین شـد و خـوابم برد … تـوی خیابون قدم بر مـیـداشتم هوا ابری بود و سوز سردی داشت چطور فراموش کرده بودم چتر بیارم؟ دست هامو تـوی جیب بارونی مشکی بلندم فرو کردم و یقه اش را بالاتر کشیـدم تا شایـد بیشتر بتـونم خـودمو گرم کنم

به داخل کوچه اشنای همـیشگی پیچیـدم سعی کردم گـام هام رو تند تر کنم صدای بلند رعد و برق تـو فضا پیچیـد و به مراتب اون بارون مثل شلاق شروع به باریـدن کرد زیر لب غریـدم:  لعنت به این شانس صدای پاشنه نیم بوتم تـوی فضا مـیپیچیـد دلشوره عجیبی به دلم افتاده بود باد سرد پوست صورتم رو به سوزش مـی انداخت

مـیتـونستم لرزش دندون هامو حس کنم سعی کردم تندتر بدوم به انتـهای کوچه فکر کردم به خـونه تصوری از گرما و ارامش تـو ذهنم نقش بست که لبخند خفیفی رو روی لب هام نشوند بایـد مـیرسیـدم خـونه تا گرم بشم و ارامش داشتـه باشم … دیگـه تقریبا داشتم مـیـدویـدم کوچه بیش از حد تاریک بود تاریک تر از همـیشـه انگـار مـیخـواست

من رو از رسیـدن به انتـها باز داره مصمم تر دویـدم نزدیک در سفیـد و اشنا که رسیـدم از دویـدن ایستادم و روی زانو خم شـدم تا نفسی تازه کنم به نفس نفس افتاده بودم ناخـوداگـاه خندیـدم مـگـه روح دیـده بودم که مـی دویـدم؟ مثل بچه های کوچیکی که از تاریکی مـی ترسن همونطور که بی صدا مـیخندیـدم تـوی کیفم به دنبال کلیـد نقره گشتم

صدای جیرینگ جیرینگش از زیپ پشتی مـیومد دستمو تـو زیپ کردم و اوردمش بیرون اما از بین دست های خیسم لغزیـد و به زمـین افتاد کوچه تاریک تر از اون بود که بتـونم ببینمش کورمال کورمال رو زمـین دست کشیـدم اثری ازش نبود رفتم جلوتر و روی زمـین دست مـی کشیـدم

دستم به جسم سردی خـورد سرد مثل یخ اما لطیف انگـار … دست هام خشک شـد برای لحظه ای صدای بلند رعد فضا را شکـافت و لحظه ای بعد نورش تاریکی کوچه را از بین برد و نگـاه خیره ام مات روی چیزی موند که روی زمـین کنار دستم افتاده بود.

دانلود رمان رمان سکوت تلخ اثر پانیذ میردار و الناز دادخواه | بدون سانسور pdf به همراه متن و خلاصه

دانلود رمان رمان سکوت تلخ اثر پانیذ میردار و الناز دادخواه ریمیکس اینستاگرام

  • 27 ژانویه 2023
  • 0 نظر

دیدگاه خود را بگذارید