دانلود رمان رمان کمی برایم عشق دم کن اثر شهلا خودی زاده

دانلود رمان رمان کمی برایم عشق دم کن اثر شهلا خودی زاده

دانلود رمان رمان کمی برایم عشق دم کن اثر شهلا خودی زاده کیفیت 320

دانلود رمان رمان کمی برایم عشق دم کن اثر شهلا خودی زاده pdf

نام رمان : رمان کمی برایم عشق دم کن

نام نویسنده : شهلا خودی زاده

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات رمان : 1588

ملیت نویسنده رمان : ایرانی

دانلود رمان کمـی برایم عشق دم کن اثر شـهلا خـودی زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم رایگـان

مهندس نوشین مجد، دختر جوانی که تـوانستـه خلاقـیت و تـوانایی و شایستگی خـود به عنوان یک خانمِ مهندس، به تمام همکـاران و اطرافیانش ثابت کند، حالا قراره است وارد یک کمپ پر از مرد شـده تا جایگزین معاون یک پروژه (پل سازی) بشود، اما سرپرست کـارگـاه کسی نیست جز (یاشار تـوانا) یک مهندس به شـدت ضد زن کسیکه اجازه نزدیکی هیچ خانمـی را به کـارش نمـیـدهد، او با کـارشکنیهای زیادی برای از بین بردن این پروژه روبه رو است اما …

خلاصه رمان کمـی برایم عشق دم کن

البتـه من معتقد بودم این جور مردها قادر به تحمل پیشرفت خانم ها نبودند وگرنه که همـیشـه خانم ها نشان داده اند از پس کـارهای سخت و طاقت فرسا به خـوبی برمـی آیند و خیلی جاها از صدتا مرد قوی تر هستند. آری سال ها بود که به این حرف ها و سوالات عادت کرده بودم. یادمنمـی رود وقتی در یکی از شـهرها مشغول کـار بودم و بارها به خاطر زن بودنم زیر سوال رفتـه بودم. هرگز اولین کـارم را فراموش نمـی کنم. مـی گفتند یک ماه آزمایشی برویـد احتمالا نمـی تـوانیـد دوام بیاوریـدو دوباره برمـی گردیـد

رفتم و سه سال در ان جا مشغول بودم. با صدای مرد به خـودم آمدم: -ببخشیـدا انگـار ناراحت تـون کردم. اما خب اون جا یه کـارگـاه عمرانیه. هیچ خانمـی اون جا مشغول نیست. من کـارم اینه مدام برو بچه های اون جا رو مـی برم و مـیارم تا حالا خانوم ندیـدم. سر تکـان دادم: -نه… من عادت دارم به این جور سوالا.من قبلا تـو منطقه صفر مرزی هم کـار کردم. اون جا هم خانمـی نبود. نیشخند روی لبش کـاملا محسوس بود اما همزمان ابروهایش بالا رفت: -یعنی مـی گیـد از مهندسای کـارگـاهیـد؟

شانه بالا انداختم و رو به بیابان دور و برم جواب دادم: -معاونت فنی پروژه… چشمان گشاد شـده و دهان باز مانده اش باعث شـد بی اختیار لبخند بزنم. -البتـه تا چند روز پیش این سمت مال یه آقایی بود به اسم ظفرمند اما از اون جا که دچار سانحه شـده و دیگـه قادر به کـار نیست منو از مرکز فرستادن جاشون. عجب گفتنش یعنی هنوز باور نکرده بود. -شما جای آقای ظفرمند اومدیـد؟ مهندس ظفرمند! باور نکرده بود که یک زن مـی تـواند صاحب یک چنین سمت دهن پرکنی باشـدو صد البتـه موفق. آن قدر کـار کردن یک خانمدر این چنین سمت هایی برای مردم عجیباستکه بارها و بارها مرا دچار مشکل مـی کرد. سال ها بود که عشق به کـارم باعث مـی شـد تا جز به خـود به کسی دیگر اعتماد نکنم و روی خـودم و موفقـیت هایم سرمایه گذاری کنم. یاشارمقابل پنجره ایستاده و با کلافگی به محوطه کـارگـاه چشم دوختـه بودم. لعنتی، اتفاقـی که برای هادی افتاد پاک مرا به هم ریختـه بود، اتفاقـی که شک نداشتم بی دلیل نبوده و نیست

یک جای کـار مـی لنگیـد و من به زودی تـه تـوی آن را در مـی آوردم. نفسم را با پوفی بیرون دادم و دستانم را پشت کمرم درهم گره زدم. در این چند روز نبود هادی باعث شـده بود تا حد زیادی کـار بخـوابد. کـارگـاه به هم ریختـه بود و هر کس چیزی مـی گفت. مـی دانستم در نوع خـود کسی خرابکـاری کرده است و همـین مسئله باعث شـده بود بی حوصله تر از قبل باشم. با صدای تقه ای که به در خـورد نگـاهم به آن سمت کشیـده شـد. امـیر بود که با عجله وارد اتاقم شـد: -یاشار جان خـوبی؟ بی اختیارابرو بالا انداختم …

دانلود رمان رمان کمی برایم عشق دم کن اثر شهلا خودی زاده | pdf لینک مستقیم بدون سانسور

دانلود رمان رمان کمی برایم عشق دم کن اثر شهلا خودی زاده ریمیکس اینستاگرام

  • 25 ژانویه 2023
  • 0 نظر

دیدگاه خود را بگذارید