دانلود رمان رمان مامان من خوبم اثر رویا قاسمی
دانلود رمان رمان مامان من خوبم اثر رویا قاسمی کیفیت 320
دانلود رمان رمان مامان من خوبم اثر رویا قاسمی pdf
نام رمان : رمان مامان من خوبم
نام نویسنده : رویا قاسمی
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات رمان : 1063
ملیت نویسنده رمان : ایرانی
دانلود رمان مامان من خـوبم اثر رویا قاسمـی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم رایگـان
تی تی و مادرش در همه ی موارد باهم اختلاف سلیقه دارند، از نوع غذا و اهنگ تا بقـیه ی موارد و همـین تفاوت سلیقه باعث دعوا و بحث زیادی بین آن ها هست، تا اینکه سینا پسر دایی که تا بحال ندیـده و از حضورش، بی اطلاع است برای قهر به منزل آنها مـیایـد تا پدر و مادرش برای تحصیل او در خارج از کشور موافقت کنند و …/ داستان مامان من خـوبم
خلاصه رمان مامان من خـوبم
برخلاف امـیـدی که تـو دلهامون خـونه کرده، مامان همچنان روی تخت بیمارستان به یه خـواب طولانی فرو رفتـه. آسون نیست، ولی ما آدمها به همه چیز عادت مـیکنیم. عادت مـیکنیم که خـونواده رو نادیـده بگیریم، عادت مـیکنیم که فقط به احساسات خـودمون تـوجه کنیم، عادت مـیکنیم که خـونهٔ پدری رو، مکـانی که همهٔ کودکی و روزهای خـوب و بدمون رو تـو دل خـودش جا داده رو مثل یک شکنجهگـاه ببینیم… و به بودن مادری که فکر مـیکردی هرگز نمـیبخشیش، روی تخت بیمارستان هم عادت مـیکنیم. چیزی که دارم احساس مـیکنم عذاب وجدان نیست، من فقط مـیترسم…
مـیترسم که از دستدادن واقعی رو هم تجربه کنم. بس نبود همهٔ ازدستدادنهایی که خـودمون مسببش بودیم؟ من راضی بودم که هرگز مامان رو نبینم، راضی بودم که تنها به زندگیم تـو این دنیا ادامه بدم. اما مامان هم بایـد زندگی مـیکرد، بایـد نفس مـیکشیـد، بایـد هر روز با من تماس مـیگرفت، بایـد همـیشـه بهخاطر رفتارهای بدمون نسبت به هم، صحبت مـیکردیم. بایـد مثل همـیشـه به جایی نرسه صحبتهامون… مـیخـوام همهٔ سختیها رو دوباره و دوباره و دوباره تجربه کنم، فقط مامان رو داشتـه باشم. قسمت سخت این جریان، بیـدار نشـدن مامان نیست، بلکه بابا و پریشونیش، بابا و بیتابیهاش و بابا و گلهایی که هر روز به امـیـد بیـدار شـدن مامان تـوی گلدونهای خـونه قرار مـیگیرن، هست.
مثل یه بچه، گوشـهگیر و تنها به نظر مـیرسه. دایی و زندایی و سامان مرتب به بیمارستان مـیان. سینا که این روزها عضوی از خـونواده هست. با اینکه طاها از خـونه بیرونش کرده بود، دوباره برگشتـه. اصلاً هم به چشمغرههای طاها اهمـیت نمـیده و تا مـیتـونه تلاش مـیکنه تا من رو از این سکوت نجات بده، ولی نمـیخـوام نجات پیـدا کنم، مـیخـوام تـو این سکوت غرق بشم، مـیخـوام از این سکوت باد کنم، مـیخـوام این سکوت از داخل منفجرم کنه و بعد جسم ترکیـدهم رو کنار مامان قرار بدن. آره، مـیخـوام بخـوابم. یه خـواب مثل خـواب مامان، طولانی و شایـد هم بیبازگشت. سر و صدای زیاد تـوی خـونه، بیشتر از این اجازه نمـیده که تـوی افکـارم غرق بمونم. هانا اومده، سینا هم برگشتـه. هر چقدر اوایل هانا عاشق سینا بود ولی حالا نه
شما نمـیخـوای بری خـونهتـون؟! این جملهٔ سینا که خطاب به هانا هست، با لحن کلافهای ادا مـیشـه. – اونی که بایـد بره خـونهش شما هستین. اصلاً چه معنی مـیده یه مرد عذباوقلی صبح تا شب بشینه ور دل دو تا خانوم؟ – دو تا خانوم؟ الان تـوی جوجه هم خانوم محسوب مـیشی؟! با دیـدن من، هر دو چند ثانیه ساکت مـیشن. سینا داره چای مـیریزه و هانا هم چند تا شیرینی تـوی ظرف چیـده. – چه خبرتـونه؟ سینا کلافه به نظر مـیرسه و اون موهای بههم ریختـهش به شـدت بامزهش کرده. – نمـیره خـونهشون چرا؟ خـونم رو تـو شیشـه کرده …
دانلود رمان رمان مامان من خوبم اثر رویا قاسمی | بدون سانسور pdf همین الان کلیک کن
دانلود رمان رمان مامان من خوبم اثر رویا قاسمی ریمیکس اینستاگرام
دیدگاه خود را بگذارید