دانلود رمان رمان خزان خنده های خزر اثر محرابه سادات قدیری

دانلود رمان رمان خزان خنده های خزر اثر محرابه سادات قدیری

دانلود رمان رمان خزان خنده های خزر اثر محرابه سادات قدیری کیفیت 320

دانلود رمان رمان خزان خنده های خزر اثر محرابه سادات قدیری pdf

نام رمان : رمان خزان خنده های خزر

نام نویسنده : محرابه سادات قدیری

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات رمان : 1188

ملیت نویسنده رمان : ایرانی

رمان خزان خنده های خزر

دانلود رمان خزان خنده های خزر محرابه سادات قدیری (رهایش) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم

دنبال کنندگـان عزیز، هم اکنون: این رمان سرگذشت عشق دخترعمو و پسرعموست، باور و خزر، باور مردی آرام و صبور، مهربان و حامـی، خزر دختری سرزنده و شیطون، روزی که قرار بود این دو نفر بهم برسن یه طوفان باعث جداییشون مـیشـه، طوفان تـهمت ناروا که باعث جدایی ده ساله این دو دلداده مـیشـه، الان بعداز ده سال خزر برگشتـه تا این فاصله رو برداره …

خلاصه رمان خزان خنده های خزر

حین بستن دکمه هایش نگـاهی به تصویر خـود در آینه ی قدی خانه ی پدری انداخت … آینه ی پتینه کـاری را مادر سالها پیش در یکی از سفرهایشان به اصفهان خریـده و پدر را وادار کرده بود برای حملش تا شمال، باربندی تـهیه و به سقف ماشین نصب کند … پدر معتقد بود وجود باربند از شتاب ماشین کم مـی کند و به موتـور فشار مضاعفی وارد مـی شود … مادر اما رضا نداشت باربری آینه را تا شمال بفرستد … هنوز هم بعد از سالها، حس غم عقب افتادنشان از همسفران دیگر، با هر بار دیـدن قاب فیروزه ای آینه به جانش مـی ریخت

داری مـیری؟ نگـاه از آینه گرفت و به سمت در تنه چرخاند … بار مـیآد امروز. بایـد زودتر از اینا راه مـی افتادم … سخت نگیر … بچه ها هستن دیگـه … دیشب دیـدم دیر خـوابیـدی، دلم نیومد بیـدارت کنم … حین بستن دکمه های سرآستین ها لبخند زد: کـاش یه بار وقت مدرسه رفتن دلتـون نمـی اومد بیـدارم کنین. مادر قدمـی پیش گذاشت … او نه فقط لبخند، که اخمـی مصلحتی هم به صورت داشت … بهتـون رو مـیـدادم که اونوقت مـی خـواستین کل نه ماه سال تحصیلی رو بپیچونین

ابروهای باور بالا پریـدند … واژه ای در دایره ی لغات جوان ها را از زبان مادر شنیـدن هم تعجب داشت، هم خنده … صدای خنده ی بم مرد جوان که در فضای خانه پیچیـد، مادر هم لبخند زد، دست بالا برد و حین درست کردن یقه ی لباس پسرش یادآور شـد: شبو یادت نره … باور سری به علامت مثبت تکـان داد … به سمت تخت تنه خم کرد تا موبایل و کیفش را بردارد، قامت خمـیـده با آنچه مادر به زبان آورد شکست …

دانلود رمان رمان خزان خنده های خزر اثر محرابه سادات قدیری | بدون سانسور pdf به همراه متن و خلاصه

دانلود رمان رمان خزان خنده های خزر اثر محرابه سادات قدیری ریمیکس اینستاگرام

  • 28 ژانویه 2023
  • 0 نظر

دیدگاه خود را بگذارید