دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند)

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند)

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) کیفیت 320

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) pdf

نام رمان : رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا)

نام نویسنده : مریم روح پرور (کمند)

ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی

تعداد صفحات رمان : 8270

ملیت نویسنده رمان : ایرانی

دانلود رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم رایگـان

آهیر، با سنِ کَمِش بزرگِ محله است، در شب دامادیش، عروسش مرجان را مـیـدزدن و در پارک روبروی خانه اش، جلوی چشم آهیر مـیکشنش آهیر در محل مـیماند تا دلیل کشتـه شـدن مرجان و قاتل او را پیـدا کند، آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری مـیکند ولی کسی از شغل اصلیش خبر ندارد، حالا پروا خبرنگـارِ سرتقـی که به تازگی همسایه آتش شـده، از قضا دل آهیر را برده ولی …

خلاصه رمان آغوش آتش

با رفتن آهیر مرجان لبخند زد، فکر نمـی کرد با وجود آن اتفاق ها، چنین عروسی برایش بگیرند، عروسی که کم کم چهارصد نفر مهمان داشت، در بهترین تالار شـهر، یک شب رویایی و به یاد ماندنی برای عشق شان، اگر آهیر و پا فشاری و حمایت هایش نبود هرگز در آن لباس و در آن شب نبود. سر چرخاند و دیـد آهیر سر به زیر به حرف های پدر بزرگش گوش سپرده بود، سرش کمـی کج شـد به قد و قامتش نگـاه کرد، دوست مرجان سراغش رفت و تنهایش نگذاش…

با تنها شـدنش با غم به آهیر نگـاه کرد، صدای دختری با لهجه ی غلیظی در گوشش نشست:-آ آ چه عاشق نگـاه مـی کنی دختر! با دیـدن آگرین لبخند زد و آگرین دست زیر چانه ی مرجان برد و گفت: -آهیر حق داره، عشق تـو نگـاهت خـوند که یه پا ایستاد گفت یا مرجان یا هیچ کس مرجان با خجالت سر به زیر برد و آگرین سرش را تکـانی داد و گفت: -اسم تـو رو بایـد گذاشت آوین دختر زیبا مرجانم سر بالا نیاورد و صدای آهیر را شنیـد: -چرا؟ آگرین به برادرش نگـاه کرد و چشمکی برایش زد، گفت:

چون چشماش پر از عشقه، چون خـودش عشقه آهیر با لبخند به مرجان سر به زیر نگـاه کرد، آگرین به یک باره دست پر طلایش را بالا برد و بالای لبش قرار داد چنان کلی زد که گوش دشمن کر شود و خـودش همراه شـد با زن هایی که پایکوبی مـی کردند. مرجان از گوشـه ی چشم به آهیر نگـاه کرد و آهیر چشمانش را تنگ کرد و گفت:

تـو تنها نیستی -نیستم، خـواهر برادرای تـو خـواهر برادرای من شـدند، تـو شوهرم شـدی، مادر پدر دارم، این همه فامـیل دارم، چرا تنها باشم؟ -آگرین راست مـیگـه، تـو آوینی، تـو عشقـی مرجان نگـاه دزدیـد تا باز از خجالت سر به زیر نبرد، جشن رو به پایان بود و خانه ی آهیر برای عروس زیبایش آماده بود. ** آسو و آگرین و آسکی منتظر مادرشان بودند،

اما مرجان از خجالت داشت آب مـی شـد، چون مـی خـواستند آهیر و او را به خانه ی بخت شان ببرند، مادر بالاخره دست آهیر را گرفت سمت آن ها رفت و گفت: -بریم مرجان سر بالا نیاورد، دامن پفش را کمـی بالا گرفت وارد پارکینگ آن آپارتمان شـدند تا وارد آسانسور شوند، آهیر سر چرخاند به مرجان نگـاه کرد، خنده اش گرفت چون او بیشتر از همه مـی دانست مرجان تاچه حد خجالتی است و حال سه زن مـی خـواستند آن دو را به حجله ببرند …

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) | pdf لینک مستقیم بدون سانسور

دانلود رمان رمان آغوش آتش (هر دو جلد یکجا) اثر مریم روح پرور (کمند) ریمیکس اینستاگرام

  • 24 ژانویه 2023
  • 0 نظر

دیدگاه خود را بگذارید