دانلود رمان دیوانه دوان اثر صحرا باقری

دانلود رمان دیوانه دوان اثر صحرا باقری

دانلود رمان دیوانه دوان اثر صحرا باقری کیفیت 320

دانلود رمان دیوانه دوان اثر صحرا باقری pdf

نام رمان : دیوانه دوان

نام نویسنده : صحرا باقری

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات رمان : 969

ملیت نویسنده رمان : ایرانی

رمان دیوانه دوان

دانلود رمان دیوانه دوان از صحرا باقری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم رایگـان

تسنیم دختری ساده‌ دل، بی‌ پناه و ضعیف، اسیر چنگـال‌ های کثیف دلال‌ های زندگی مـی‌ شود و راهی ندارد جز فروختن روح و جسمش، اما خریـدار کیست …

خلاصه رمان دیوانه دوان

پدری که کـارتـون خـواب شـد و مرد ، مادری که از کـار افتاده بود و منی که راه زیادی داشتم تا استقلال و پول در آوردن آنهم در کشوری زنان بایـد چند برابر مردان بدوند و تلاش کنند تا بتـوانند کـار پیـدا کنند و خرج و مخارجشان پردازند تازه بایـد به دانشگـاه هم مـیرفتم که آیا بعدش کـار پیـدا کنم یانه پسر همسایه مان با بد بدبختی در دانشگـاه دولتی لیسانس گرفت الان هم در آژانس با ماشین پدرش کـار مـیکرد

خلاصه آنقدر این حرف هارا زدم و مادرم را تحت فشار گذاشتم که آخرش با شـهریار خان تماس گرفت تا صحت حرف های سینا را بررسی کند که برادرش هم تاییـدش کرد خلاصه سینا قبول کرد هزینه سفر و اقامت مرا بپردازد و در عوض بدهی از مادرم سفتـه بگیرد و من با حقوقم این پول را کم کم بپردازم من با رویای پول زیاد راحتی مادرم و درس خـواندن در بهترین دانشگـاه راهی شـهر جمـیرا در کشور امارات شـدم

همان موقع که رسیـدم با چند نفر خانم دیگر در هتلی متـوسط اسکـان داده شـدیم به سرعت در شرکت سینا مشغول به کـار شـدم ،کـارم مثل همه ی منشی ها کـارمند های دیگر بود هماهنگی تایپ کپی پرینت و هزاران کـار دیگر سینا مـیگفت این یکی از شرکت های اوست که در زمـینه ی مدلینگ و لباس فعالیت مـیکرد چند وقتی بود که خانم ارمنی که مسئول مانکن ها و مدل ها بود به من پیله کرده بود در مراسم مخصوص عیـد قربان لباسی را بپوشم و نمایش دهم سینا انتخاب را به خـودم سپرد

فقط یک لباس بود که فاخر بود و چشم گیر، راستش بدم نمـی آمد امتحان کنم شایـد مدل موفقـی شـدم بد جور وسوسه شـدم و شب ها خـوابم نمـی برد با مادرم مشورت کردم زن بیچاره وقتی شوق درون صدایم را شنیـد گفت امتحان کن عزیزم شایـد خـوشت اومد . مادرم زن مهربان و کم سواد ولی با دلی بزرگ و مهربان که خـواستـه اش در زندگی اش فقط خـوشحالی و عاقبت به خیری من است برای همـین از همان دوران کودکی بهترین دوستم مادرم بود و هست که گوش شنوایی است برای درد و دلهایم ،غصه هایم و شادی هایم هیچ وقت هیچ چیز را از مادرم پنهان نکردم

و هر چه در سینه داشتم برایش عریان مـیکردم حالا مادر مهربانم از کیلومتر ها دور تر باز هم گوش شنوایی بود برای دختر نگرانش تصمـیمم را به اطلاع ماهایا رساندم … ماهایا دیـدی بالاخره سماجتم نتیجه داد ،از همون لحظه اول که دیـدمت چهره خاص تـو منو تحت تآثیر قرار داد تسنیم جان با لهجه خاص ارمنی اش فارسی صحبت مـیکرد من جلوی آیینه به لباسی خیره بودم که قرار بود آن را نمایش بدم و خیاطان در حال فیت کردن لباس بر تنم بودن

ماهایا _با این پاهای بلند کمر باریک انگـار برا مانکن شـدن به دنیا اومدی عزیزم وای که خـودم یه جوری آموزشت بدم که وقتی رفتی رو استیج برق از سر همه بپپره . لباس پیراهن ماکسی یقه قایقـی با آستین های معمولی بلند ، که پارچه اش اونو به شـدت خاص کرده بود پارچه به سبک عربی پر تمتراق و تبرج گرایانه ،پارچه از گردن تا نوک پا از سنگ های قـیمتی پوشیـده شـده بود که حتی طراحان شرکت هم با ترس لرز لباس و جا به جا مـیکردند مبادا آسیبی ببیند

باورم نمـیشـد من این رویای زیبارو پوشیـدم . ماهایا_ این چشم های سیاه و خمار با آبرو های کمان و پوست بی نقص آت لباس اشرافی منو تا آسمان بالا خـواهد برد تسنیم عزیز. با پایان حرفش تـور بانی زیبا از جنس لباس ،رو موهای پر پشت و بلند خرمایی رنگم گذاشت و موهام رو پشت کمرم رها کرد …

دانلود رمان دیوانه دوان اثر صحرا باقری | بدون سانسور pdf

شماره تماس برای پشتیبانی پس از خرید :

قیمت خرید : 15 هزار تومان

پشتیبانی پیامکی : 09170366695

دانلود رمان دیوانه دوان اثر صحرا باقری ریمیکس اینستاگرام

  • 9 ژانویه 2023
  • 0 نظر

دیدگاه خود را بگذارید