تبلیغات

دانلود رمان رمان دردانه اثر مریم سلطانی

دانلود رمان رمان دردانه اثر مریم سلطانی

دانلود رمان رمان دردانه اثر مریم سلطانی pdf

نام رمان : رمان دردانه

نام نویسنده : مریم سلطانی

ژانر رمان : عاشقانه

تعداد صفحات رمان : 1677

ملیت نویسنده رمان : ایرانی

رمان دردانه

دانلود رمان دردانه از مریم سلطانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون نسخه کـامل با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم

بار دیگر در بروزترین وبسایت رمان های عاشقانه زندگی پر فراز نشیب تکین رادمهر را مـیخـوانیـد، روزی که جهت دیـدار پدرش به کلینیک مـی رود، در مسیر با سگی رو به رو مـی شود که منجر به ترس شـدیـدی در او مـی شود، دکتر هومن، که از شاگردان و بستگـان زن دوم پدرش مـی باشـد او را در کلینیک مـی بینیـد، که دیـدارهای پی در پی تکین در محل کـار پدر موجب علاقه ای مابین این دو مـی شود و هنگـامـی که تصمـیم مـیگیرند به علاقه شان سامانی دهند، با مخالفت های خانواده مواجه مـی شوند که آنها تصمـیم مـی گیرند …

خلاصه رمان دردانه

از پشت مـیز بلند شـدم و در جواب مامان که مـیگفت: ناشتا نخـورده جایی نریا … یه دو تا لقمه بذار دهنت بعد هرجا مـیخـوای بری برو … تکه ای از نان بربری روی مـیز کندم و داخل دهانم گذاشتم و به نگـاه او خنده ای زدم و از آشپزخانه بیرون رفتم … وارد اتاقم شـد و مانتـو و شلواری از کمد برداشتم … درحال پوشیـدنش ضربه ای روی صفحه ی تلفنم زدم که روی مـیز بود … صفحه روشن شـد و نگـاهم به چند پیام و تک تماس یخـورد که بالای صفحه ام نقش گرفتـه بود.

دکمه های مانتـوام را بستم و تلفنم را برداشتم…  پوشـه ی پیام تلگرامم را باز کردم و سرسری نگـاهی به پیام هایی که از گروه دوستان هم دانشگـاهی ام داشتم انداختم … به آخرین پیام طنز گروه که از آن یکی از دخترها بود خنده ی بی صدایی زدم و پوشـه ی زرد رنگ پیامم را باز کردم … پیام از آن بابا بود که نوشتـه بود:《قرارمون یادت نره دردونه

زیرلب آهی کشیـدم و تلفنم را بستم و داخل جیبم انداختم … کـارم که تمام شـد، صدای پیام را از بیرون در و داخل سالن شنیـدم … آماده نشـدی؟ داد زدم: اومدم … کیفم را از روی مـیز برداشتم و با نگـاه دیگری به آینه چهره ی رنگ گرفتـه ام را تماشایی کردم و به سمت در قدم تند کردم …

دانلود رمان رمان دردانه اثر مریم سلطانی | pdf لینک مستقیم بدون سانسور

دیدگاه خود را بگذارید