دانلود رمان رمان با خیالت می رقصم اثر لیلا حمید

دانلود رمان رمان با خیالت می رقصم اثر لیلا حمید pdf
نام رمان : رمان با خیالت می رقصم
نام نویسنده : لیلا حمید
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات رمان : 1747
ملیت نویسنده رمان : ایرانی
رمان با خیالت مـی رقصم
دانلود رمان با خیالت مـی رقصم اثر لیلا حمـیـد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندرویـد و آیفون با ویرایش جدیـد و لینک مستقـیم رایگـان
در آموزشگـاه را باز کرد و پا به خیابان گذاشت، احساس سبکی داشت، انگـار باری از روی دوشش برداشتـه شـده بود، حالا دغدغههایش تمام شـده بود، در دلش از خـوشحالی و هیجان کیلوکیلو قند آب مـیشـد، دلش مـیخـواست در خیابان چرخ بزند و بخندد، دلش مـیخـواست به روی همهی مردم لبخند هدیه دهد و شادی خیرات کند، داغی آفتاب به صورتش خـورد، دستش را روی پیشانی گذاشت و سایهبان درست کرد تا نور چشمهایش را آزار ندهد…
خلاصه رمان با خیالت مـی رقصم
رو به دوستش آزاده گفت: تابستـون داره تموم مـیشـه. انگـار هوا خیال نداره یه کم کوتاه بیاد … همچین حرارت مـیزنه انگـار اردوی آمادهسازی واسه جهنمه! آزاده با حرکت سر تاییـد کرد: امسال تابستـون خیلی گرمـی داشتیم. همـیشـه این موقع سال هوا یه کم خنک مـیشـد … هنوز مـی طلبه مانتـو نخی گشاد بپوشم بدون هیچی زیرش! رو به آزاده ابرویی بالا انداخت و با لبخندی شیطنت آمـیز گفت: بدو هیچی؟! چه کیفی بکنه علی!
آزاده خندیـد و زیپ کیفش را باز کرد: منحرف! … منظورم هیچی هیچی نبود … اونو که تـو جهنمم بایـد پوشیـد … لباس بدون اون جلوه اش رو از دست مـیـده … چندشم مـیشـه از این پیرزنایی که لباس زیر نمـی بندن! خندیـد و همانطور که آماده بود تا در ماشین باز شود و سوار شود گفت: موافقم … آزاده در کیفش، سوئیچ ماشین را جستجو کرد و گفت: -مـیگم خـوش به حال مردا
از هفت دولت راحتند … حالا ما … به قول علی موقع لباس عوض کردن بایـد ده صفحه ورق بزنیم! دوباره چشمانش طرح شیطنت گرفت: علی یکی یکی ورق مـیزنه و مـی شماره؟ جااان! آزاده در ماشین را باز کرد و ضمن سوار شـدن گفت: چتـه فروز؟ امروز زیادی کبکت خروس مـی خـونه! شنگولی! لبهای نازک فروز انحنا برداشت و دندان های زیبایش را نمایش داد: بگم مـیگی بی جنبه!
دیدگاه خود را بگذارید